داستان خروس و پادشاه به زبان تالشی (1)
افسانه خروس و پادشاه به زبان تالشی : (1)
دانلود فایل صوتی داستان خروس و پادشاه (1)
سوک و پادݖشا نهغل: (1)
ئه ۏهختون کݖ رۊکیما، ئهلانه شی نیېا کݖ رۊکه خݖردێن، شهۏهندهروز، ههزار جوره ئیمکان، ۏهختگݖزهرانی ېو مݖزاکهری را بݖدارݖن. خاسی ئهۏهختون ۏیرݖمه کݖ چهمه نازهېنه مهمه خݖدا بیېامݖرز ههلا زݖنده ئێستا. چهمه مهمه/ فاتݖمه بیبی، ۏیېهر ئهزون و میرهۏون و نوجهبا ئو باخݖدا ژێنهکی ئێستا. ئه ههرگݖز ئیله مورجانه ئازار نێراسݖنی. ماکلان و موسلهروخونی تالݖشئارا کو ئݖشتهن چاکه کݖردݖکارون را نوم و ئابازه بهرېهندهشا. ئهمه هݖنته ئهې خݖش داریمون کݖ چهمه نهفهسی رݖشته مونی.
خهېف ههزارون خهېف کݖ زۊ چهمه دهسی کو شه، ههر ۏهخت مهمه چهمه که ئاې، خݖشخالی پێۏهشیمون، چێ کارێن ههمیشه دیلاچیکینا، ههرگݖز کار و بهده لوئهې نێکهری ېو ههمهې را دیلخݖشی ېو سݖلامهتی ناجه داری، ئهمه را نهغل ۏاې، هݖنته ئهمه را ئݖم نهغلون ۏاې، چݖمونی ئݖشتهن ها مهندا ئو چێمی نه ۏیندهشا، مهمه سوک و پادݖشا نهغلی ئݖنته ۏاته:
ئه کهنه سالیېارون، ئیله ئاۏادی جهنگهله پهره دومهنی کو ژێن و شۊئی که ئو ۏونه دارین، غهېری بݖجار و چهن سهر گامال، ئی کافله سوک و کهرگ و کیجه دارین، ئی گݖله چێ سوکێن، کݖ چێ رهنگ، سیېا گیزگیزی مونی ېو ۏیېهر پادݖراز و بهدسولوکی ېو ئݖشتهنسهره کار کهری ېو خهېلی نی ئݖشتهن ههېکهلی غݖره نازی، نێشاتݖشه، دیېهر کهرگ و سوکون نه سۊلوکهت کهردێ.
ههې را ئی شهۏی سوکی ۏاته: دێ کݖرا ئݖم بیسهر و بیپا ئو مهزونه کهرگون نه لون نێشوم. سیېا سوکی پهر ئاگێته، شه، داری تݖکله کو نݖشته. ئه شهۏی داری لهچی کو مهنده، زݖلماته شهۏی را کݖرا زهله کهری، تهرسی خونه، ههرسهت زاهار زاهار کهری و پیلله سݖفاله لوئه کهری ېو ۏاې: ئهې نهفهس دارێن، چیم به دیم، ئهز شݖمه ۏالی ېو پادشاېمه. داری سهری کو ههمهې فݖرمون دهې، کهرگ و سوکون لونی کا ۏاته: بݖرامێې! بݖرامێې! سیېا سوک تور ئابه.
سالی روز و مائێن، هݖنته ېهندی پهسا دهۏېهرده. سیېا سوک دێ تاکیله ئو دارهخݖس با. ئی چهن ۏهختی کݖ به، سوک ئݖشتهرا نی خیېال کهری ېو باۏهرݖش کهردا کݖ پادݖشا ېه. ۏهختی کهرگ و سوکون چێ پیللهتهری را کهللـه نێنوئه ئو ئهېشون پادݖشا نێزونسه. سوک ئه مهله کو ئاپهره، شه، شه ... دا ئی ئهۏیجه گیرېه سݖراې کو ئارهسه.
جهنگهلی کا ۏهختی خݖرسون و ههشراتون و شالون و دیېهر ههشیېائون، چێم ئهې کو پێلهکه، ئهې نه ۏاتݖشونه: پیسه سوک، سیېا سوک تݖ ېا چݖ کهری؟ سوکی ۏاته: مݖن نه مهۏاېهن، پیسه سوک، سیېا سوک، بݖۏاېهن، ئاغا سوک، شا سوک. ئهز شݖمه پادݖشاېمه، ئاخا، پیلله پادݖشا، مݖن ۏهنده دا یا کو شݖمه را پادݖشاېی بݖکهرݖم. ئیدامه دارݖ..
برگردان فارسی :
آن وقتها که کوچک بودم، مانند الان نبود که بچه ها شبانه روز با هزار جوره امکانات وقت گدرانی و بازی نمایند، به خوبی یادم هست، ان زمانی که مادر بزرگ عزیز و خدا بیامرزم هنوز زنده بود، مادر بزرگ ما، بی بی فاطمه، زن خیلی مهربان و دانا و نجیب و خدادوست بود، آزار او هرگز حتی به یک مورچه نمی رسید، کارهای نیک او در نزد اهالی تالش ماکلوان و ماسوله رودخان بسیار نامآوازه و شهرت داشت. ما آنقدر او را دوست داشتیم گویی مانند رشته نفس ماست.
افسوس که زود او را از دست دادیم، هر وقت که مادر بزرگ به خانه ما میآمد از خوشحالی پرواز میکردیم، کارهای او همیشه به دل ما مینشست، هرگز کار بد یا حرف بد نمیزد، برای همه دلخوشی و سلامتی آرزو میکرد. او برای ما نقل و داستان میگفت طوری نقل میگفت که خیال میکردیم خودش در زمان وقوع داستان آنجا بوده و همه چیز را با چشم خود دیده است. مادر بزرگ داستان خروس و پادشاه را اینگونه برای ما گفت:
درزمانهای قدیم دریک آبادی ، یک کشاورز بود که مرغ وخروس فراوان داشت، یکی از خروس ها که سیاه و خودخواه هم بود ، نمی تواند در کنار بقیه مرغ و خروسها زندگی کند و جایگاه برتری کسب نماید. برای همین یک شب تصمیم می گیرد که دیگر به لانه نرود. خروس به بالای درختی می رود .شب را آنجا می ماند درآن سیاهی شب برای آنکه ترسش بریزد .تمام سروصدا میکرد .میگفت من ازاین بعد پادشاه شماهستم .به همه فرمان میداد، مرغ وخروسها گفتند: وای.. وای او دیوانه شده است .
روزها و ماههای سال پشت سر هم می گذشت کم کم دیگرخروس خودش هم باورش شده بود که ازهمه بالاتراست .وقتی مرغ وخروسهای دیگر زیر بار پادشاهی او نرفتند . خروس از آنجا رفت ،از درختی به درختی دیگر پرید. رفت رفت تا به یک جنگل رسید.
در جنگل همه جانوران خرس ها ، گرگها و روباهها را خروس را دیدند گفتند : خروس سیاه تو اینجا چکار می کنی ؟ خروس می گفت به من نگویید خروس سیاه بگویید، آقا خروس، شاه خروس، زیرا من از طرف پادشاه آبادی آمدم تا پادشاه شما دراین جنگل باشم . ادامه دارد...
از : رمضان نیک نهاد
در خط تالشی کادوس :
به جای فتحه/a/ ـه ه
به جای کسره/e/ ێـ ێ
به جای واو/v/ ۏ
به جای شوا /ə/ ݖ
به جای یه/y/ ېـ ې
برخی از شیوهنامه واتنویس تالشی:
برای حروف (ت / ط) تنها از حرف (ت) استفاده میشود.
برای حروف (ث / س / ص) تنها از حرف (س) استفاده میشود.
برای حروف (ذ / ز / ظ / ض) تنها از حرف (ز) استفاده میشود.
برای حروف(ق/غ) تنها از حرف (غ) استفاده میشود.
برای حروف(ح/هــ) تنها از حرف (هــ) استفاده میشود.
برای حروف(ع/ء) در ابتدا و وسط واژه تنها از حرف (ئـ) استفاده میشود.